افزایش قیمت بنزین آری یا نه ؟
سهمیه ی بندی بنزین خوب است یا بد ؟
اعلام سهمیه بندی بنزین در بازه ی زمانی ۴ ساعته خوب بود یا نه ؟
میزان سهمیه بندی بنزین مناسب است یا باید افزایش یابد ؟
سوال اول و دوم سوالاتی بود که چندین سال است مورد مجادله ی مجلس و دولت است و سوال سوم و چهارم سوالات جدیدی است که ذهن ایرانیان به آن مشغول است.
****
- با اشاره به افزایش قیمت جهانی بنزین و اینکه قسمت اعظم مصرف بنزین کشور از واردات آن تامین می شود ؛ شاید افزایش قیمت آن از گزینه های غیر قابل انکار جامعه باشد.بحثی که در مجلس ششم به آن پرداخته شد و با افزایش چند درصدی سالیانه روند منطقی و مطلوبی را دنبال می کرد. این امر با سیاست تثبیت قیمت ها مکتوم ماند و اثرات نامطلوب آن در این چند ساله به ناگاه سر ؛ بازکرد.
- وجود تحریم های اعمال شده در خصوص« ایران هسته ای » دیر یا زود دامن ایران را فرا می گیرد و طبیعی ترین حالت ممکن نفروختن بنزین به ایران بود ؛ که اهرم فشاری از جانب قدرت مداران به ایران به حساب می آمد و بدینطریق دولتمردان در فشار ناشی از مطالبات مردم واقع می شدند.
- قیمت بنزین در ایران همانطور که همه می دانند ( و نه حتی مقایسه با کشورهای همسایه ) قیمت نازلی دارد ؛ بطوریکه ۱.۵ لیتر آب معدنی ( با اشاره به وجود و فراوانی آب شرب در ایران ) مبلغی حدود ۴۰۰۰ ریال است اما همین مقدار بنزین در کشور با قیمت جدید معادل ۱۵۰۰ ریال عرضه می شود. اساسا قیمت آب در همه جای دنیا ارزان تر از بنزین است و در کشور های همسایه ی جنوبی ما ؛ با وجود عدم دسترسی به آب شرب ؛ قیمت آب ارزانتر از بنزین است.
- اثر افزایش قیمت بنزین و مواد سوختی بی شک قیمت کالا ها را با درنظرگرفتن قیمت حمل و نقل بالا می برد و بطور طبیعی این افزایش قیمت ها جهت حرکتشان طوری است که مردم آسیب پذیر صدمات بیشتری را متحمل می شوند. البته این امر با افزایش متناسب حقوق و در آمد تا حدی قابل جبران است.
- بعضی از دولت مردان و مجلسیان و حتی بعضی از نخبگان معمولا قیمت بنزین را با قیمت عرضه شده ی آن در سایر کشورها مقایسه می کنند ؛ با پوزش از همه ی آنان باید بگویم که اشتباه بزرگ و غیرقابل قبولی را مرتکب می شوند. چرا که مقایسه ی قیمت یک جنس و یا کالا باید با سطح درآمد آنان سنجیده شود. واضح است که نمی توان با درآمد ریالی ؛ برای مردم هزینه های دلاری را رقم زد.
- در آمریکا قیمت بنزین با اشاره به سطح در آمد آنقدر بالاست که آمریکائیان ترجیح می دهند از ماشین های کم مصرف تر استفاده کنند و بدین لحاظ استفاده از ماشین های ژاپنی در امریکا ؛ با اشاره به مصرف سوخت کمتر ؛ رو به افزونی گذاشته است. و کمپانی های تولید خودرو تمام همت خود را برای پائین آوردن مصرف سوخت به کار می گیرند.
- در ایران قیمت بنزین آنقدر ارزان است که کارخانجات تولید خودرو در ایران هیچ توجهی به میزان مصرف سوخت ندارند و خودروی ملی با مصرف ۱۳.۵ لیتر در صد کیلومتر یکی از رکورد داران مصرف سوخت است. ( در صورتی که خودروهای ژاپنی و حتی چینی ؛ آن را به میزان ۳.۵ لیتر کاهش داده اند. ) و به همین ترتیب مردم نیز هیچ علاقه ای به خرید ماشین با سوخت کمتر ندارند.
- در خیابان های پایتخت و شهرهای بزرگ مردم و خصوصا جوانان سوار بر خودرو خیابان ها را بدون داشتن هیچ برنامه ی کاری گز می کنند و سوخت را دود کرده و هوا را آلوده می کنند.
بنابراین با اشاره به موارد فوق و شاید صدها مطلب دیگر افزایش قیمت بنزین را همه مطلوب می دانند به شرط آنکه با سطح درآمد جامعه هماهنگی داشته باشد.
****
با اشاره به مطالب یاد شده برخی از مردم ؛ موافق سهمیه بندی بنزین نیز هستند و کسی با اصل سهمیه بندی آن مخالفت نمی کند.اما به چه میزان و به چه صورت مطلبی است که شاید ساعت ها وقت مجلس و دولت را نیز به خود اختصاص داده است.
اما آنچه که اکنون به اطلاع مردم رسیده بطور قطع و یقین جواب گوی مصرف بسیاری از مصرف کنندگان نیست. و مسولین دست اندرکار باید چاره ای برای این وضعیت پیش بینی کنند.
****
با آنکه دولت در اعلام افزایش قیمت بنزین از ۸۰۰ ریال به ۱۰۰۰ ریال در بازه ی زمانی ۴ ساعته از ساعت ۲۰ تا ۲۴ ( ساعت ۲۰ اعلام افزایش قیمت و اجرا در ساعت ۲۴ ) با یک شوک روانی و ازدیاد جمعیتی که مشتاق بودند از آخرین فرصت بدست آمده نیز استفاده کنند و بنزین ۸۰۰ ریالی در باک ماشینشان داشته باشند ( البته خیلی ها هم بخاطر تفاوت ناچیز تغیی قیمت توجهی به این موضوع نکردند )؛ این تجربه ی تلخ را مجددا در سهمیه بندی بنزین اعمال کرد . اما این بار موضوع فرق می کرد با اشاره به میزان سهمیه در ماه ( ۱۰۰ لیتر ) ؛ مردم به این نتیجه رسیدند که از فرصت استفاده کرده و تا عقربه های ساعت به ۲۴ نرسیده اند ؛ با هر زحمتی شده باک خودرو را تکمیل کنند. ازدحام جمعیت و استرس سهمیه باعث شد اکثر خیابان های منتهی به جایگاه های سوخت مملو از رانندگان و ماشین های در انتظار باشد .
موضوع به همین جا ختم نشد ؛ فشار روانی ناشی از عواقب سهمیه بندی و عصبیت های متراکم شده در صف های طولانی کم کم جو روانی مخالفت را تشدید و در دقایق آخر این امکان ؛ نفرات منتهی به پمپ بنزین را کلافه کرد و این آغاز ماجرای درگیری بزرگ مردم با پمپ داران و نیروی انتظامی که به منظور حفظ نظم و امنیت در پمپ بنزین ها بودند ؛ را موجب شد.
آتش زدن پمپ بنزین ها و حمله به مراکز دولتی و تخریب آنها ؛ شکستن شیشه ی بانک ها و تلفن های همگانی ماجرایی بود که از ساعت ۲۴ آغاز و تا ۳:۳۰ بامداد ادامه داشت.
بااشاره به تجربه ی پیش گفته ایجاد چنین تنشی قابل پیش بینی بود. راه کار چه می توانست باشد؟
دو راهکار وجود داشت:
یکی اینکه زمان سهمیه بندی را مشخص و یک فاصله ی زمانی برای آن معین می کردند. مثلا یک هفته . در این مدت هم افکار عمومی آمادگی قبول سهمیه بندی را داشت و هم فرصت ذخیره ی بنزین فراهم بود. ای کار یک اشکال بزرگ داشت و آن ذخیره ی بنزین در انبارها بود که در پی افزایش قیمت بنزین شاهد آن بودیم و این کار غیر عاقلانه و تلفات ناشی از آن را دیدیم ؛ که چه خانه ها و و چه خانواده هایی بر اثر این بی مبالاتی از بین رفتند.
دوم اینکه مردم را در عمل انجام شده قرار می دادند و صبح اعلام می کردند از ساعت ۲۴ دیشب سهمیه بندی بنزین اعمال شد. این عمل هرچند به ظاهر ناجوانمردانه می آید ؛ اما با عزم راسخی که مجلس و دولت برای سهمیه بندی داشتند بی خطرترین گزینه بود.
****
اما میزان سهمیه خوب است یانه . مطلبی است که امروزه همه درگیر آن هستند.
- میزان سهمیه ی در نظر گرفته شده برای تاکسی ها و وانت بارها مناسب است و در طبیعی ترین حالت ممکن و در حالت کارکرد بالای ۱۴ ساعت در روز جوابگوی مصرف رانندگان خواهد بود.
- اما با اشاره به اینکه سیستم حمل و نقل عمومی اساسا دارای سیستم نیست و اینکه اکثر کارمندان و کارکنان با توجه به پایین بودن سطح درآمد ( در آمد ریالی و خرج کرد دلاری ) ناچار در شیفت عصر به شغل مسافرکشی مشغولند. و از آن مهم تر شغل عده ی کثیری که نتوانستند جذب مراکز دولتی شوند و برای امرار معاش با خرید قسطی و غیر قسطی ماشین به شغل مسافر کشی روی اورده اند و از قضا در سندیکای تاکسیرانی هم عضو نیستند. با مشکل بزرگ و غیر قابل انکاری مواجه هستند.
- این سهمیه بندی و عدم تامین میزان سوخت مصرفی برای آنان ؛ رانندگان را به یک فرمول جدید رسانده است. افزایش غیرقابل تصور کرایه ها و این یعنی فشار مستقیم به مردم.
- عدم امکان مسافرت خانواده ها با اشاره به میزان سهمیه بندی است.
- در شهرهایی مثل تهران بزرگ که بزرگی وسعت آن از چند استان هم بیشتر است مطمئنا برای کارمندان دولتی و غیر دولتی مشکل تردد را به دنبال خواهد داشت. کارمندان و کارگرانی که خواسته باشند از اطراف ورامین ؛ جاده ی دماوند ؛ اطراف کرج ؛ فردیس و هشتگرد خود را به محل کار برسانند باید قید صد لیتر بنزین رابزنند ؛ چون عملا جز محالات است که با این مقدار سهمیه این مسیر ها را برای یک ماه تردد کرد.حذف سرویس بعضی از ادارات و سازمان ها بدستور دولت نیز مزید بر مشکل شده است.در این خصوص ازدحام مسافران در ابتدای صبح به وضوح قابل مشاهده است.
بی شک تجدید نظر در سهمیه بندی بنزین لازم است. وتا سهمیه ی مردم که می توانند ازقبل پیش خرید کنند به پایان نرسیده باید فکری برای آن اندیشیده شود.
باتوجه به تصمیمات دقیقه ی نودی دولت ( که تجربه ثابت کرده است ) بعید می دانم این اتفاق بیفتد.نگران روزی هستم که اتفاقی شدید تر از اتفاق آتش زدن پمپ بنزین ها رخ دهد.
***
نتیجه گیری و خلاصه ی بحث:
- افزایش قیمت بنزین با توجه کردن به سطح درآمد مردم ؛ منطقی است.
- سهمیه بندی بنزین راهکار مناسبی است به شرط اینکه سازوکارهای مرتبط به آن دیده شود.( افزایش وسایل حمل و نقل عمومی و توجه کردن به میزان سهمیه ی مصرفی ).